خــُداي من...اگـر بـِشکـند اين بُغـضِ گِـره خـورده.
نَــه عَرش و نَـه فَرش
هيچ يک را نمي خواهـــم
تَنـــــــها گرمي ِ نــگاهَت را مي خواهـم
کـه بپـــــوشانَد سَـــردي ِ دلم را ...
خــــــــــدايا
خواستم بگويم تــنهايم
اما...
نـــــــــــگاه خندانت، مرا شــرمگين کرد
چه کسي بــــــهتر از تو ...
ولي عجيب دلتنگم
امشب هوس سيب
خواب از چشمانم را ربوده
آي حوا . . . بيدار شو
دلم سيب سرخ گونه ات را مي خواهد
هـــي کـــافـــه چـــي!
دستـــور بــده
سيـــگــار بيـاورنــد
مشـــروب و پاســور هـــم...
و مـــردهـاي هــرز را دور ميــز مــن جمـع کــن! ...
بگــو بنــوازنــد........
شايـــد غيرتــي شـــد و بــرگشت!!
امشب دوباره غـرق در تـمنـاي ديـدنت
سـرمـه ي انـتظار بـه چــشـمـانـم مـي کـشـم
در زنـدگي زخمهـايـي هـسـت
کـه فـقـط يـه نـفـر خـاص بـايـد بـوسـش کـنـه تـا خـوب بـشـه....!
چه چيز ميماند فردا از تو برايم؟!
جز پرچين هاي خـــاطـــراتـت..
نــــگـــاه دل فريبت
و آن لـبـخــنـد زيبايت و انــتـظــار تلخ و شيرين بودنت
در کنارم
مي دوني آدما بين الف تا ي قرار دارند .
بعضي ها مثل "ب" برات مي ميرند،
مثل "د" دوستت دارند،
مثل "ع" عاشقت مي شوند،
مثل "م" منتظر مي مونند،
تا يک روز مثل "ي" يارت بشن....
تو سکوت ميکني و
فرياد زمانم را نمي شنوي !
يک روز !
من سکوت خواهم کرد و
تو آن روز
...براي اولين بار
مفهوم "دير شدن " را خواهي فهميد...
مـــن شهــرزاد قصــه هــاي خـــودم هستـــم
هــزار و يــک شــب اســت هــر چـه مـي بــافـم
همـه بـي درنـگ بـه قـامتـم انــدازه مـي بيننــد
هيـچ کـس امــا نمـي دانــد
راز ايـــن دل چيسـت !
هــي ...
يــــارو...
ســــاز نــــزن!
مـــن هنــــوزم ...
خــــوب ميـــرقصــــم ...
امــــا نـــه بــــا هــــر ســـازي ...
دلتنگــــــم
نـــه بـــراي کســــي
از بــــي کســـي
خستـــــه ام
نــــه از تکـــاپــــو
از در بــــه دري
نــــه دوستــــي
نــــه يــــادي
نــــه خــــاطــره ي شيــــرينــــي
تنهــــايـــم
تنهــــاتـــر از آن سنــــگ کنـــار جـــاده
امــــا مشتـاقــم
مشتــــاق ديــــدار آن کــــس کــــه
صــــادقــــانـــه يــــادم کنـــــد
صَف مي کشند دلتنگي هاي مَن ...
چو دانه هاي تسبيح ِ به نَخ کشيده شُده
چقدر بگردانَم دانه ها را
تا تو بيايي ؟؟
مدتهاست مجازي ميخنديم
مجازي شاديم
مجازي عاشق ميشيم
مجازي همديگه رو دلداري ميديم
امــــــا ...........
واقعي تنهاييم!
واقعي درد ميکشيم!
واقعي از عشقهاي مجازي لطمه ميبينيم ......!!!
حالا که رفتي..
کــــــاش تمام دوستت دارم ها رو...
آروم ميگفتم..
تا تمــــومِ دنيا...نفهمن منو يکــ دنيــــــا دور زدي..........
خجالت مي کشم....
ازهمون وقتي کــــــــه...
دلـــــــم رو بــــــردي...
ديـــگه دل تو دلــــــم نيسـت..!
چه قدر خوبه يه احساس...
يه جايي بلاخره تموم بشه!
تو تموم شدي
ديگه آزارم نميدي!!!
بودن هم بودن هاي قديم …!!
نه اينترنت بود، نه تلفن ...
فقط نگاه بود،
روبرو،
چشم در چشم ...
به همين خلوص،
به همين کيفيت،
به همين سادگـــــــــي!!!
وقـــت رفتنـــت ؛
مـــن را تهـــديــد نکــن
ابـــروهــايـــت را گــره نکــن
صـــدايـــت را هـــم بــالـــا نبـــر
حتـــي مشـــتت را هــــم بــه ســويــم نشــانـــه نـــرو
مُـــرده تـــر از آنـــم کـــه بخــواهـــي مـــن را بکُشـــي ...
کُل ِدنيا را هم کـه داشتـه باشــي
باز هم دلت ميخواهد
بعضــي وقتها فقط بعضــي وقتها
براي يـک لحظـه هم کـه شده
همـه ي ِدنياي ِيـک نفر باشــي
خيانت !!
همه را از پا در مي آورد
از خدا که قوي تر نيستيم ...
ببين
خيانت ِ شيطان با او چه کرده است
که اين طور بي خيال ِ دنيا شده است ...!!
هـمه در دنيـا کـسي را دارنــد،بــراي خودشــان..!
"خــُسـرو" و "شيـــرين"
"ليـلي" و "مـَجنــون"
"راميـن" و "ويـس"
"پيــرمــَرد" و "پيرزَن"
"تــو" و "اون" ...
"مــَن" و "تــَنهـآيي" !
دلت را هنـــگــامــي غم مـي گيــرد
که نــگــاهــت به دستـــانِ گـــره خورده ي
دو آدم،
خيـــره مـــي مـــاند!!!
خــوب کـه فــکر مـيکنــم
مـيبينـــم آن روزهـا هـم
هيـ ـچ چيـزمـان بــه هـم نمـيخــورد
درســت مثـل حـالا...
کـه هيــچ چيـزمـان بــه هـم نــمـيخــورَد
مــگر حـالمـان از هــم...!
وقت خداحافظيت
تنها
چشمانم بود که پشت سرت
آب ريخت!!!
قهوه اي تلخ بدون فال
نخي سيگار بدون آتيش
موسيقي بدون ترانه
شاعري بدون شعر
و من پشت ميزي دو نفره بدون تو...
فرقي بينمون نيست... همگي ما چيزي کم داريم!
بـــرايـــم دُعـــا کُـــن !
چـــشــمانِ تـــو گـُـل ِ آفتـــابـــگــرداننــد !
به هـــر کُـــجا که نگـــاه کـُـني ،خُـــدا آنـجــاســت !
هــزارمــين سيگارم را روشـــن مــي کــنم . . .
پـَـس چــرا ســکـته نمـي کُــنم ؟
نــمـي دانـــم . . .
تصـمـيم گـرغـتم تا ظـهر تـوي رخــتِ خــواب بمـانم .
شــايـد تـــا آن مــوقـع نصـف ِ آدم هــاي دنيــا بمـيرنـد
و مجـبور باشـم فقـط نصـف ِ ديگـرشـان را تحـمـل کــنم !
تمــام ِ حـرف ِ مـن همينــه . . . ميتـوني درکــم کُـني ؟ ؟
دستهاي من در دستت بود...
من از کجا ميفهميدم چشمهايت را که مي بندي
با ديگري هستي؟!!!
آفتاب لعنتي!
بتاب.
آدم برفيم را اينبار
از چوب ساخته ام...
اين روزها
اصلا حَواسِت به من نيست
ديگر خبري از من نمي گيري !
اما با اين حال دَرکت ميکنم
بـا او بودن
تمامِ وقتت را گرفته است ...!
چـقـــدر سخـــت اســت،
کـه لبــريــز بـاشي از " گـفـتــــن " ولــي .....
در هـيـــــچ ســويــت محـــرمـي نبـاشد
يه وقتايي لازم نيست
حرفي زده شه بين دو نفر
همين که دستت رو آروم بگيره
يه فشار کوچيک بده
اين يعني من هستم تا آخرش
همين کافيــــه !
ميخوام برم تو خودم
ميگه ويزا لطفا!
انگار
خيلي فاصله است
از من تا من...
خيلي وقته نخنديدم
رفيق !
مي ترسم لبهام ترک برداره
دلم تنگ است
مثل لباس سال هاي دبستانم
مثل سال هاي ماموريت هاي طولاني پدر
که نمي فهميدم
وقتي مي گويند کسي دور است
يعني چقدر دور است.
يه آدمايي هم هستن جدا از جنسيتشون .جدا از مجازي بودنشون.
جدا از زشت و خشکليشون ....پولدار بودن يا نبودنشون..
دوست داشتنين لامصبااااااا ...
نميدونم چرا؟؟
تمام "اَمَن يُجيب" هاي دلم را
گره زده ام به کلماتت
و روانه ي آسمان کرده ام؛
من مطمئنــم
خدا... تو را... براي دلم
نگه مي دارد...
يـِه خيابونايي
يـه عَطرايي
يـه آهنگايي
يـه تکيـِه کَلامايي
يـه لباسايي
يـه کارايي
يـه روزايي
يـه پارکايي
يـه فيلمايي
يـه عکسايي
يـِه...
اينا شايد هيچي نباشَـن
اما گاهي خيلي عَذاب آورن براي يـِه آدَمايي
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: اس ام اس ، جملات فوق العاده زیبا و احساسی ، ،
برچسبها:













































